قالی خدا


من وخدا


عشق خدا 

 

قلب من قالی خداست

تار و پودش از پر فرشته هاست

 

پهن کرده او دل مرا

در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب

برق می زند قالی قشنگ و نو نوار من

از تلاش آفتاب

 

شب که می شود خدا روی قالی دلم

راه می رود؛ ذوق می کنم گریه می کنم

اشک من ستاره می شود

هر ستاره ای به سمت ماه می رود

 

یک شبی حواس من نبود

ریخت روی قالی دلم شیشه ای مرکب سیاه

سالهاست مانده جای آن

جای لکه های اشتباه

ای خدا به من بگو

لکه های چرکمرده را کجا خاک می کنند؟

 

 آه؛ آه از اینهمه گناه و اشتباه

آه نام دیگر تو است

آه بال می زند به سوی تو؛ کبوتر تو است

قلب من دوباره تند تند می زند

مثل اینکه بازهم خداست

روی قالی دلم قدم گذاشت

 

در میان رشته های نازک دلم

نقش یک درخت و یک پرنده کاشته

قلب من چقدر قیمتی است

چون که قالی ظریف و دستباف اوست

این پرنده ای که لای تار و پودش است هدهد است

می پرد به سوی قله های قاف دوست

*****

عرفان نظر آهاری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





| 9 مرداد 1391برچسب:,| 17:34 | نسیبه |